۱۳۹۳ آبان ۲۸, چهارشنبه

خلیج دورنگل / برای حسن علوی

به: کاپیتان حسن علوی
.
دومین هورت چای؛ مرد میانسال را به روزهای دور برد. دزدان دریایی همه ی آب های آزاد را درنوردیده بودند و به «خلیج دورنگل»نزدیک می شدند. Vee کاپیتان کشتی کوچکی بود که تا لحظه های آخر مقاومت کرد. بعد، دزدان دریایی هر لحظه قسمتی از شناور او را با موشک های ریز و درشت هدف قرار می دادند.
فکر می کرد دورنگل و مردان اش؛ شجاع تر از مردان «خلیج خوک ها، خروس ها، خر ها و...»هستند. ایمان داشت که پیروز خواهند شد؛ اما دزدان دریایی فکر همه چیز را کرده بودند. Vee چند روزی... بود که به یکی از ملوانان اش مشکوک بود. گلوله های دزدان دریایی یکی یکی به هدف می خورد. وقتی در یکی از همین حمله ها انبار آذوقه نابود شد کاپیتان دیگر یقین پیدا کرد از درون کشتی کسی خیانت می کند.
Nor همان خائن بود که vee حالا داشت به سمت اش می رفت. ناگهان اهالی کشتی دیدند قایق کوچکی به سرعت از کشتی دورنگل دور می شود و بعد... فاجعه اتفاق افتاد. کشتی دورنگل به کلی نابود شد و vee و چند نفر از افراد باقی مانده اش جان سالم به در بردند.
حالا روزهای زیادی است که veeتوی قایق پارویی اش می نشیند و به یاد روزهای با عظمت دورنگل به دریا می رود. همین دیروز وقتی به محل حادثه نزدیک شد، قطره اشکی گوشه ی چشمش را نمناک کرد و ...
20 نوامبر2014
29آبان 1393
افشین معشوری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دوست و خواننده ی گرامی: نیازی به داشتن اشتراک نیست، چنانچه می خواهید "کامنت" بگذارید روی نام وآدرس اینترنتی کلیک کنید و کاستیهای مرا گوشزد کنید لطفا....