ما روزنامه نگاریم!
افشین معشوری - بر حسب
پیگیری اخبار، به سایت ها و نشریات گوناگون سری
می زنم. چندی پیش مقاله یی در یکی از سایت ها به قلم دوستی که نمی شناس اش
خواندم که در رد مقاله ی نویسنده ی دیگری بود ( نه اولی را می شناختم و نه دومی را
)! نویسنده ی اول نقدی نوشته بود بر یکی از شاعران ظاهرا گیلانی و او را تا سر حد «خدایگان
شعر و ادب» بالا برده بود و دومی نیز نقدی بر نوشته ی نویسنده ی اول نوشته بود و
آن خدایگان دروغین را به اندازه ی مدیحه سرایان درباری عهد سلطان محمود غزنوی
پایین آورده و به قول امروزی ها پنبه اش را زده بود.
الغرض؛ چیزی از نوشته ی
هیچکدام از این دو نصیب ام نشد؛ اما چند روز بعد دوست عزیزی - که پزشکی است محترم
و گهگاه قلم به دست گرفته و مقاله یی می نویسد- ای میلی فرستاد که حاوی همان نقد
مورد اشاره ی ابتدای نوشتار ماست و خواست بخوانم و نظرم را بگویم، برای دکتر نوشتم
که : ما ایرانی ها کلا سیاه و سفیدیم، رنگ خاکستری را نمی شناسیم و قس علی هذا؛
اما ماجرا به همین جا ختم نشد، دوباره و چند باره آن مقاله و مقالات بعدی نویسنده
ی دوم را –
البته در مرور هفته ها – در سایت موصوف مطالعه
کردم، چیزی که برایم جالب و شگفت انگیز بود، اینکه:
1-
نویسنده ی محترم مورد اشاره ی ما علاقه ی زیادی به پرگویی(زیاد نویسی) دارند و
به هیچ عنوان اهل کوتاه نویسی نیستند.
2-
بسیاری از مطالبی که به عنوان مقاله می فرستند، در واقع حاصل قلم دیگرانی است
که در منابع اینترنتی (خصوصا ویکی پدیا) به اشتراک گذارده اند و ایشان حتا زحمت
ویرایش و یکسان سازی جملات را به خود نمی دهند.
3-
بسیار علاقه مند
به استفاده از واژه های سنگینی هستند که می دانیم در روزنامه نگاری - که روزنامه نگاری سایبری نیز شاخه ی نوینی از
آن است – به کاربردن ان توصیه نشده که حتا نمره ی منفی برای نویسنده محسوب می شود.
موضوع بعدی که بسیار قابل
توجه بود، اینکه برای من جالب بود چطور و چگونه ستون یادداشت های یک سایت به طرز
وحشتناکی پر از نوشته های گوناگون از یک نویسنده است؛ اما با فرض توانایی هایی
شخصی وقعی ننهادم تا اینکه در پای یکی از مقالات به «پیام» خواننده یی برخوردم که
از مدیر سایت پرسیده بود:« چطور تا الان که شهرما فلان وضعیت را داشته خبری از
آقای ؟؟؟؟؟ نبوده و حالا در شرایط امروز چه خبر شده که ایشان دلسوز شده اند و مرتب
در باب فرهنگ و اقلیم و مشکلات شهری مان مطلب می نویسند»؟
این درست که روزنامه نگار
وظیفه دارد تا در باب معضلات فرهنگی، اجتماعی و... بنویسد و نقطه نظرت اش را با
مخاطبان به اشتراک بگذارد؛ اما آیا نوشتن، و هر چیز و هر موضوعی را به هر نحو
نوشتن می تواند دردی از مخاطب دوا کند؟ آیا استفاده از نوشته های دیگران بدون ذکر
منبع و ماخد خارج از شان روزنامه نگار نیست؟ بی شک روزنامه نگاران از شریف ترین
ارکان جامعه ی ایرانی هستند و اگر اندک افرادی را که در پوشش روزنامه نگار به
سواستفاده مشغول اند از فهرست خارج کنیم،
می توان عنوان شریف ترین را به همین قشر داد. ما روزنامه نگاریم و باید چشم و گوش
مخاطب باشیم، نه ترویج دهنده ی رفتاری که در شان حتا عامه ی مردم نیست.
سرقتهای ادبی!
پاسخحذف